مدح و وفات حضرت زینب سلاماللهعلیها
مصیبت هم گریبان چاک زد از داغ هجرانش که او اُمّالمصائب بود جان ما به قربانش قیام کربلا مدیون صبر و خطبههای اوست مصفا کرد نهضت را به اشک همچو بارانش شکست و خم شد و افتاد از پا باغبان عشق که در یک روز پرپر شد همه گلهای بستانش چو حیدر خطبه خواند و کرد ویران کاخ ظالم را زبان حقّ او شد پیـش دشمن تیغ برّانش بهظاهر دست او در بند ظلم و کینه بود اما جهان ظلم و جور و کینه شد در بند زندانش پس از داغ برادر میل آب و نان نبودش هیچ که اشک چشم شد آب و فغان و ناله شد نانش چنان با تار و پود جان او ممزوج بود ایمان که ایمان کرده صد اقرار بر توحید و ایمانش حیا و حجب و عفت وامدار چادر پاکش شکیب و صبر و مهر و قهر در خیلغلامانش ندارد مثل و مانندی، به آه سینهاش سوگند زنی چون او نمیآید، به گیسوی پریشانش سلام ما بر آن قلب صبور و جسم رنجورش درود ما بر آن عزم و قیام و عقل و عرفانش خدایا، ما فداییهای راه و مکتبش هستیم بهزودی قسمت ما کن شهادت پیش چشمانش |